خیلی ناراحت بود. می گفت دوستانش ناجوانمردانه پشت سرش حرف زده و اتهاماتی را به او وارد کرده اند. سعی کردم آرامش کنم، به همین دلیل گفتم: سخت نگیر دوست من. لابد نمی دانند که غیبت و تهمت و دروغ تا چه اندازه بد و غیر اخلاقی اند! اگر می دانستند این کار را نمی کردند. گفت: نه!! آن ها خود، طلبه هستند و در کسوت روحانیت!! می دانند به فرموده ی روایات: دروغ کلید همه ی گناهان است! و نیز می دانند که: غیبت از عمل منافی عفت با محارم آن هم در کنار خانه ی خدا بدتر است! و نیز می دانند که امام باقر علیه السلام فرموده است که: هر کس بر مؤمنی حتی به نیم کلمه توهین کند، خداوند بین او و بهشت هفتاد حجاب خواهد زد که میان هر حجاب فاصله هاست! آن ها این روایات را می دانند و در عین حال اینگونه من را به تهمت بسته اند. گفتم : نمی دانم چرا! مگر ممکن است کسی این همه بداند و باز هم دانسته های خود را از یاد ببرد؟!! گفت: بله!! امان از احساس تکلیف. این آقایان احساس تکلیف کرده اند که من باید خط بخورم و به همین دلیل غیبت من را جایز می دانند!! یاد سخنی از مرحوم آیت الله حایری(بنیانگذار حوزه ی علمیه ی قم) افتادم. نقل است که می فرمودند من غیبت هر غیبت کننده ای را بخشیدم الا طلبه ای که از من غیبت می کند! پرسیدند چرا؟ و ایشان فرمود: طلبه ها اول آدم را فاسق می کنند و جایز الغیبة و بعد از آن از او غیبت می کنند.