ميدونيد از يه زاويه که به موضوع نگاه مي کنم مبينيم که ما خيلي هامون براي مردم زندگي مي کنيم. بخاطر حرف مردم. و اين نه تنها بده که رياکارانه و تهوع آوره.
ولي از طرف ديگه رفتاري مثل لباس پوشيدن يه رفتار کاملا اجتماعيه . من تو خون? خودم هرجور که بخوام لباس مي پوشم ولي در سطح اجتماع قضيه فرق ميکنه. من تو اجتماع "بايد" از سر مسئوليتهاي اخلاقي اي که دارم لباسي متناسب با شأنم، موقعيتم و جايگاهي که درش هستم بپوشم. اين خيلي بدم نيست و اتفاقا نشان دهنده ي شعور اجتماعي من ِ نوعيه.
مثال ميزنم: ما خانوم هيلاري کلينتون رو هميشه با کت و شلوار ديديم. آيا اون مجبوره کت و شلوار بپوشه؟ معلومه که نه. و تازه کت و شلوار بالنسبه به لباسهاي راحت اونا عذاب اوره. ولي اون خودشو ملزم مي کنه به پوشيدن لباس رسمي. چون موقعيتش اينطور اقتضا مي کنه. موقعيت اجتماعيش.
حالا ما توي ايران به جز موقعيت اجتماعي يه سري اقتضائات ديني ام داريم. بعضيهامونم که آدمهاي بيشتر اخلاقي اي هستند اخلاق رو هم ضميم? اين الزامات مي کنند.
اگر کسي با فهم نسبت به اين مسائل طور خاصي لباس بپوشه بد که نيست هيچي بلکه نشان دهند? فهم و شعور بالاي اون فرده.
البته قبول دارم که اگر پشت لباس پوشيدن ما اون فهم نباشه و صرفا از سر استيصال و ناچاري طور خاصي لباس بپوشيم واقعا زندگي زجرآور ميشه.
باز مثال ميزنم: دوستي دارم که چادريه. چادرشو دوست نداره. هميشه هم ميگه منتظر يه موقعيتم که درش بيارم. به چادرش اعتقاد نداره. به خاطر موقعيت اجتماعي و مذهبي خانواده ش مجبوره چادر بپوشه. از طرف ديگه کسي رو مي شناسم که با عشق چادر سر ميکنه. هرچند بي اندازه سختشه ولي با علم به تکليف ديني-اخلاقي-اجتماعيش حجاب داره و از حجابش لذت ميبره.
دوبرابر پست شما کامنت گذاشتم!
و در ضمن پستتان حس و حال از فرنگ برگشتگي داشت!