بايد بگويم کنار برود که سال برود و اسفند را کاسه کاسه از اتاق بريزم به حياط در حياط، روي پله ها فرش انداخته ام زير پاي سالي که مي آيد همين لحظه از راه برسد و ماهي سرخ در تنگ بلور و آب، بي صدا مي گويد : آب آب آب و من در مَفصل زمستان و بهار مي گويم يا اولوالالباب کاش بهاري بود بي کشتار
از بيژن نجدي
من هم احتمال مي دم که راست گفته،اما گفته به اميد نمره!
البته اين فقط يه حدسه،و شايد نظر دادن در موردش درست نباشه.درسته؟
بنده به جز پي نوشت، ميان نوشت هايي اندرون پرانتز هم دارم توي برگه هام معمولا. کلابرگه هاي امتحاني من جالبند. بيشتر شبيه متن سخنراني اند! نوشتن رو از همين جاها شروع کردم اصلا!
البته از اين جمل? دانشجوي شما کمي بوي پاچه خاري به مشام ميرسه.
و يه خواهش: دانشجو و دانسته هاش فقط اوني نيست که توي برگ? امتحانيه. اساتيد عزيز، تو رو به خدا با توجه به شناختتون از دانشجو بهش نمره بديد. امتحان اصلا ملاک خوبي براي سنجش تواناييهاي يک دانشجو نيست.